معنی تعمیرکار اتومبیل

حل جدول

تعمیرکار اتومبیل

مکانیک


تعمیرکار

نوساز و بازساز

مکانیسین


تعمیرکار کفش

کفاش

مترادف و متضاد زبان فارسی

تعمیرکار

مکانیسین، میکانیک، تعمیرگر، مرمت‌گر


اتومبیل

خودرو، سواری، ماشین، موتور

فارسی به انگلیسی

تعمیرکار

Engineer, Fitter, Mechanic

واژه پیشنهادی

تعمیرکار

سرویس کار


تعمیرکار رادیو

رادیوساز

لغت نامه دهخدا

اتومبیل

اتومبیل. [اُ ت ُ م ُ] (فرانسوی، اِ) دستگاهی حمل مسافر را که بوسیله ٔ محرکه ٔ بخار یا برق یا نفت یا هوای فشرده یا گاز و غیره رود.

فرهنگ معین

اتومبیل

(اُ تُ مُ) [فر.] (اِ.) وسیله نقلیه ای که با موتور کار می کند و دارای چهار چرخ است، ماشین.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اتومبیل

خودرو

فرهنگ عمید

اتومبیل

وسیلۀ نقلیه‌ای چرخ‌دار با اتاقک که به‌وسیلۀ موتور به حرکت درمی‌آید و برای حمل بار یا مسافر به کار می‌رود،

کلمات بیگانه به فارسی

اتومبیل

خودرو

فارسی به عربی

اتومبیل

سیاره

معادل ابجد

تعمیرکار اتومبیل

1430

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری